۱۴ اسفند ۱۳۸۷

8

كاشكي يه روزي يه جايي يه آهي منو يادش بياره باز دوباره

ديشب يهويي افتاد تو دلم كه حاله يه دوست قديمي رو بپرسم. من يه وقتايي خيلي بد ميشم! نامرد! سنگ دل! بهش اس زدم منو ميشناسي؟ گفت آره. تو يه كوچولوي پررويي
بعضيا خيلي كه نه اما خوبن!فقط زمان باعث ميشه بشناسمشون! يه وقتايي هم زود دير ميشه! چرا؟

۱۰ نظر:

  1. ناشناس۵:۲۳

    من هم گاهی کاملا بی دلیل یاد بعضی ادمهایی می افتم که یک روزی انها را زندگیم پاک کرده ام...حس عجیبی است...متعحب می شوم که چگونه فراموش کرده ام..و چگونه دوباره به یادشان می افتم...

    پاسخحذف
  2. ناشناس۵:۴۲

    من همیشه این ترس رو دارم که خدا نکنه فراموش بشم

    حالا فراموش کردن جای خودش

    پاسخحذف
  3. ناشناس۷:۱۸

    فراموش بشم خوب بشم!
    سنگ دل ......شاید


    باشه بابا عوض نکن
    من اعصابم از سگی اون ور تره
    :)

    پاسخحذف
  4. ناشناس۱۰:۱۹

    دوست من سلام

    جدیدترین کدهای جاوا برای وبلاگها

    موفق باشید

    پاسخحذف
  5. ناشناس۱۴:۴۰

    این چرا رو خودت باید پیدا کنی

    پاسخحذف
  6. ناشناس۲:۵۳

    حتي زمان هم نمي تواند زمزمه هاي يك دوست خوب را از ياد ببرد
    برخي مواقع
    داشتن خدا و خرما با هم شرايطي رو پيش ميياره كه بايد بين شون انتخاب كرد
    البته اگر از نشه هردوشون رو داشت ... اينجاست كه با خودت دچار كنتاكت ميشي
    ... و شب وقتي توي رختخواب ميري به خودت ميگي : كاش ميشد يه جورايي هردوتا رو داشت !
    و اين آرام آرام شكل آرزو ميگيره اگه نخوايم ظرفيت خودمون رو ارتقا نديم و از خود يك ابرجينگووول جديد نسازيم .و زايش اين
    موجود يعني موجودي كه از خودت بزرگ تره هميشه با دردي مضاعف همراهه ... چرا كه زايش يعني درد ... و تحمل آن براي تحقق آرزوهايمان در آنچه زاييده ميشود ... منو ياد بچه موشي ميندازي كه در حال زاييدنه يه بچه فيله ... واين ترازدي اي سراسر درد و زجره اما تحقق آرمان ها و آرزوها از درد آن نميتواند بكاهد ... خودت رو دست كم نگير ... انسان فراتر از يك انسان است

    پاسخحذف
  7. ناشناس۲:۵۷

    حالم بهم خورد از امكانات نظر دادن توي بلاگ اسپات

    دوباره بايد نوشته هامو تصحيح كنم
    حتي زمان هم نمي تواند زمزمه هاي يك دوست خوب را از ياد ببرد
    برخي مواقع
    داشتن خدا و خرما با هم شرايطي رو پيش ميياره كه بايد بين شون انتخاب كرد
    البته اگر نشه هردوشون رو داشت ... اينجاست كه با خودت دچار كنتاكت ميشي
    ... و شب وقتي توي رختخواب ميري به خودت ميگي : كاش ميشد يه جورايي هردوتا رو داشت !
    و اين آرام آرام شكل آرزو ميگيره اگه نخوايم ظرفيت خودمون رو ارتقا بديم و از خود يك ابرجينگووول جديد بسازيم .و زايش اين
    موجود يعني موجودي كه از خودت بزرگ تره هميشه با دردي مضاعف همراهه ... چرا كه زايش يعني درد ... و تحمل آن براي تحقق آرزوهايمان در آنچه زاييده ميشود ... منو ياد بچه موشي ميندازي كه در حال زاييدنه يه بچه فيله ... واين ترازدي اي سراسر درد و زجره اما تحقق آرمان ها و آرزوها از درد آن ميتواند بكاهد ... خودت رو دست كم نگير ... انسان فراتر از يك انسان است

    پاسخحذف
  8. ناشناس۱۱:۵۷

    تو که گفتی هر رو اپی تغریبا
    اما چرا اپ نمی کنی؟

    پاسخحذف
  9. ناشناس۹:۴۲

    سلام. منم وقتی به این فکر میکنم که چرا نباید بیش از این همدیگرو ببینیم دلم میگیره

    پاسخحذف
  10. ناشناس۱۳:۰۴

    فراموش کردن گاهی بهتر از فراموش شدنه
    جدیدا سر نمیزنی

    پاسخحذف

حرف دلت